نشانههای فراماسونری در جریان انحرافی(5)
علل طرح تفکر ناسیونالیزم در ایران
یزدفردا :حجت الاسلام قاسم روانبخش:جریان انحرافی در یک فرآیند حساب شده ظریفی شبیه همان سناریو را دنبال میکند. یکی از عناصر اصلی این جریان ابتدا با عنوان و تابلوی دین و امام زمان(عج) و ولایت و با چهرهای مذهبی و در حال ذکر این گونه القا میکند که به شدت مذهبی است. ولی کدهایی در صحبت هایش وجود دارد که نشان میدهد همانند فراماسونها به تدریج در جهت دین زدایی و سکولاریسم افراطی به پیش میرود. وی در این مرحله مانند فراماسونها از پلورالیزم دینی و حقانیت همه ادیان سخن به میان میآورد و میگوید: "این كه مسلمانها بگویند كار ما درست است بقیه اشتباه میگویند یعنی 5/5 میلیارد انسان را از دایره انسانیت خارج كنیم." (سخنرانی در مراسم ثبت میراث معنوی نیمه شعبان1387)
وی در واقع در این سخنرانی بر همان پلورالیزم دینی تاکید کرده، حقانیت را به همه ادیان میدهد تا پیروان آنها از دایره انسانیت خارج نشوند!. وی سپس بر پلورالیزم دینی و تکثر گرایی دینی و حقانیت همه ادیان سوگند میخورد و ادعا میکند که هر گونه صف بندی ادیان باطل است" به تمام نمازهایی كه خواندهام قسم میخورم منطقی كه صفبندی میكند باطل است، باطل است، باطل است." این در حالیاست که قرآن بر حقانیت مطلق اسلام و نفی حقانیت سایر ادیان تاکید میکند و میفرماید " ان الدین عند ا... الاسلام " و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین" دین فقط در نزد خدا اسلام است و هر کس دینی غیر از اسلام بپذیرد از او پذیرفته نیست و در آخرت از زیان کاران است. "( آل عمران 19و 85) لیدر جریان انحرافی در این بخش از سخنانش، حاکمیت دین واحد و حق را غیر ممکن دانسته میگوید" این دورهای نیست که هر کسی بخواهد یک دینی را در دنیا فراگیر بکند. اصلاً مکانیزمش کو؟ ما که در خواب زندگی نمیکنیم.
این را به همه پیروان همه ادیان میگویم نه فقط به اسلام و مسیحیت و به یهود. به عالیجناب پاپ هم گفته ام. گفتم این راه، راه درستی نیست که ما امروز بخواهیم پیروان اسلام را زیاد بکنیم یا پیروان مسیحیت را زیاد بکنیم و گمان میبریم که در این رقابت ما چه چیزی را از خدا میگیریم؟ کی خدا به ما جایزه میدهد؟ مگر بین مسیح و پیامبر ما رقابتی وجود دارد که بین دستگاههای دینی اسلام و پیروان مسیحیت رقابتی برای سرزمین (توسعه ای) باشد؟ این خطاست. آینده روشن است. جهان در حال هم افزایی و همایش انسان هاست.این اجتناب ناپذیر است.
هیچ کس قادر نیست مانعش بشود. این سرنوشت مردم و بشر است. (همان، سخنرانی در همایش نوآوری و شکوفایی در صنعت گردشگری مرداد 1387) پس بنابر این از نظر لیدر جریان انحرافی امروز ما مسلمانان وظیفهای در برابر اسلام نداریم زیرا میان ادیان رقابتی وجود ندارد؛ تنها امتیازی که دینی میتواند آن را داشته باشد و آن را بر سایر ادیان برتری دهد این است که در آن جامعه جهانی با هم دیده شود و به همه انسانها احترام بگذارد. " جامعه آینده بشری متعلق به همگان است. هر مشرب فکری، هر مذهب فکری، هر مسلکی، هر منطقی، هر دینی، هر چه که در دنیا وجود دارد و دارای صبغه فکری است، آرم و نشان فکری دارد و پیام فکری دارد تنها در صورتی که بتواند جامعه جهانی را با هم ببیند و همه انسانها را محترم بشمارد این آینده از آن اوست، در این آینده (چون آینده از آن مردم است) هیچ جامعهای در آینده برتر از دیگران نیست،" ( همان) در این سخن بهخوبی روشن است که او همه ادیان و گرایشهای فکری را در حد هم میپندارد و به جامعهای میاندیشد که اصالت انسان در آن کاملا لحاظ شده باشد و فقط انسانها در آن محترم باشند و از نظر وی، جامعه برتری به نام اسلام و مسلمانان وجود ندارد.
اسفبارتر این که این فرد حتی در برخی موارد، پیروان سایر ادیان را نیز از مسلمانان به حق نزدیکتر معرفی میکند و با طرح این سوال که " آیا در جامعه اسلامی همه اندیشهها یكسان است؟" میگوید"به قول بعضیها، بعضی مسلمانها از نظر مبانی فكری شاید از ما دورتر باشند!"( همان)
ب. بر اندازی ادیان، رسالت اصلی ماسون ها
همانگونه که پیشتر متذکر شدیم ماسونها برای تخریب دین و نابودی آن از استراتژی گام به گام و تدریجی استفاده کرده، سعی میکنند در طی چند مرحله، هویت دینی بشر را بگیرند و سپس او را بسان بردهای بی اراده در اختیار خود بگیرند. در ابتدا با نیرنگ و فریب، خود را طرفدار دین وانمود میکنند و سپس در مرحله دوم از طریق پلورالیزم دینی با حقانیت مطلق اسلام به مخالفت بر میخیزند و سرانجام به جنگ اصل دین و دین خواهی میروند و در مرحله نهایی انسان را به جای خدا مینشاند و برای پرستش به بشر پیشنهاد میکنند.
در همین راستا قانون اساسی فراماسونری که در سال 1723 م، توسط آندرسن و دزاگولیه نوشته شده است، عملا دین و مذهب را كنار گذاشته است. در قسمتی از قوانین ماسونی آمده است: «بنایان در روزگار باستان، دین وكیش و ملت را هرچه بود گردن مینهادند ولی اكنون نیك بختی را در این یافتند كه دین و كیشی را گردن نهند كه تمام مردم بر آن اتفاق داشته باشند و آراء و عقاید خاص خود را كنار نهاده ترك گویند...» (کتاب صبح، ص45-44) مهمترین تكلیف لژ بزرگ انگلستان دین رهایی laisme است زیرا از نظر آنها با قیود مذهبی، اهداف ماسونی هرگز پیش نخواهد رفت. از این رو ماسونهای انگلیسی از ماده 17 موافقتنامه سپتامبر 1929استفاده كرده، میگویند «در لژها نباید به هیچ وجه راجع به مسائل مذهبی و سیاسی صحبت شود.» (كتاب صبح، ص24)
قانون اساسی ماسونی، مذاهب و فرق دینی را رها كرده و فراماسونهای جدید را از حیث نداشتن مذهب آزاد گذاشت و «رفاقت» و «كانون اتحاد» را جایگزین «اتحاد مذهبی» نمود. «... فراموشخانه جدید از وحی و الهام و از اصول مذهبی دفاع نمیكند و اخلاقی كه ترویج مینماید اجتماعی است و تباینی را كه بین عالم ارضی و عالم فوق الطبیعه بوده از بین میبرد و دیندار و مقدس را كسی میداند كه حقیقت را بهطور صحیح درك كرده باشد و بالاخره به جای یك «مذهب روحانی» یك «مذهب عقلی» را پیشنهاد و ترویج میكند. این فراماسونری اماكن دینی را خراب نمیكند ولی بهوسیله ترقی دادن افكار و اذهان به سوی خود، مهیای جانشینی آنها میشود.» (همان، ص47) در واقع «هدف نهایی فراماسونری این است كه میخواهند دین را به طور كامل تخریب كرده، جهانی اومانیست براساس تقدس انسانیت ایجاد كنند آنها میخواهند نظم نوینی براساس غفلت بنا كنند كه در آن مردم خدایی كه آنها را آفریده انكار كنند و به خود مقام ربوبیت بدهند این هدف فلسفه وجودی ماسونری است.... نشریه ماسونی آینه این وضعیت را «معبد عقاید» نام نهاده است». (فراماسونری جهانی، هارون یحیی، ص82) این دین جدید فراماسونها دارای ویژگیهای اخلاقی است که همه انسانها در سراسر جهان ملزم به اجرای آن و التزام عملی به آن هستند هارون یحیی درباره این ویژگیها از قول آنها چنین مینویسد: «امروز یك دین جهانی متولد میشود، به آرامی میتواند شعور را به معنای واقعی كلمه ارضا كند... به موازات دین جهانی، اخلاقیاتی متناسب با این جهانبینی ایجاد خواهد شد... چنین دینی انسانها را در جهان متحد خواهد ساخت. این دین فراماسونری است. این دین از طریق قلبها منتقل خواهد شد...» (همان،ص 191)
ج. مکانیزم جریان دین زدایی
مكانیسم جریان دینزدایی تدریجی بدینگونه است كه ابتدا عنوان میشود مراد از معمار بزرگ جهان همان خداوند است، سپس اعلام آزادی مذهب درمراسم ماسونی و ترویج تساهل در زمینه اعتقادات مذهبی، و مرحله بعد ترویج نظریه اعتقاد به خداوند بدون اعتقاد به انبیا و ادیان یعنی «دئیسم» است كه همزمان با آن آیین مسخ شده یهودیت و مسیحیت نیز در بین افراد به شكل غیر مستقیم و در قالب رمز و برخورد سمبلیك ترویج میشود. برای كسانی كه به ساحل عرفان رسیدهاند، دیگر عبارت تولد ادیان مفهومی ندارد، آنها بر ماورای دین مسلط شدهاند. از نظر آنان وابستگی به دین و مذهب خاصی بیمورد است. (تاریخ تحولات سیاسی ایران، موسی فقیه حقانی و موسی نجفی به نقل از فراماسونری و یهود، ص266)
دكتر اشینداغ فراماسون ترك نیز با تأیید این روش تدریجی مینویسد: «ماسونی به ایمان و عقائد شخصی هیچ برادری مداخله نمیكند. هر ماسون برابر تمنیان روحی خود دینی را پذیرا میشود. در این خصوص آزادی كامل دارد. در افكار سیاسی نیز وضع به همین منوال است. ما در ماسونی این طرز شروع را قبول داریم ولی در مراحل بعدی و با گذشت زمان و پیشروی درجات ماسونی موافق با تكامل تدریجی و احراز هویت ماسونی در رسیدن به عقائد مشترك هستیم. از نظر ما، ماسونی نمونههای گوناگون انسانی را در بر میگیرد. و با القای اصول و پرنسیبهای اصلی آنان را پرورش داده و بار میآورد، میتراشد و صیقل میدهد، متحول میكند، و آنها را برای رسیدن به حكمت و عرفان یاری میدهد، با این اوصاف، ماسون فعلی جدا از بیگانه اولیه، به صورت شخصیت دیگری درآمده و به عرفان میرسد. ماسونی از طریق علم و حكمت و عقل موجبات تحول افكار و عقاید انسان را فراهم میآورد. میتوان گفت ماسونی یك مؤسسه آدمسازی است. (همان، به نقل تز همان نشریه، همان صفحه)
برخورد فراماسونری با دین موجب عكس العملهای شدیدی در جوامع دینی گردید و فریاد از مجامع دینی برخاست و رؤسای مذهبی، اشاره آندرسن را به «دینی كه همه مردم بر آن اتفاق داشته باشند» طرحی برای دور افكندن مسیحیت تلقی كردند و هدف اصلی فراماسونری را نابود ساختن تعلیمات دینی دانستند( کتاب صبح، ص45_ 44) در واقع مسیحیان نیز همانند پیروان سایر ادیان بهخوبی به این واقعیت دست یافتند که پلورالیزم دینی پیش زمینهای برای کنار گذاشتن ادیان از جمله مسیحیت است.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 20,اکتبر,2024